نحس

part32


و بعد زن جیسوک شروع کرد چرت و پرت گفتن
؛ میدونید من خودم به شخصه بهتر از یونا تو ایدل های زن کیپاپ ندیدم دخترم ماهه
هان پوزخندی زد که از چشم اعضا دور نموند
؛ بعد از دیشب که ات اومد و جایزه اش رو گرفت خبر اومده گروهشون قراره دیسبند بشه و به زودی خبرش میاد سر شایعات رابطه هاشون هم قراره دیسبند شه ، داسام امریکا نیویورکه ، وول رانگ هم فرانسه پاریسه ، ات هم کره اس اصن میگن جداشون کردن چون رابطه هاشون خیلی مشخص بوده و میگن ات خیلی وزن اضافه کرده و بخاطر همون دیشب کت و شلوار پوشیده ....
زن جیسوک هی چرت و پرت میگفت و بقیه هیچی نمیگفتن بعد هان گفت
«دختر های منم که خیلی وقته پیداشون کردم خداروشکر ، امروز دختر کوچبک ترم
به جونگکوک نگاه کرد
«همون که یه مدت هم بازی بچگی جونگکوک بود خونه اس الان کار داره ، بعدا میاد پایین میبینینش
شام دیگه در سکوت گذشت ، وسطای شام صدای چند تا کفش اومد ولی خب کسی از پله ها پایین نیومد
بعد از طریق یه گوشی اهنگ سیو می بی تی اس پخش شد و اون قسمت معروف اهنگ بر عکس همه ی انتطار ها
ات و داسام و وول رانگ اومدن و رقصیدن بعد از تموم شدن اون تیکه شروع کردن خندیدن و سر به سر هم گذاشتن
با اینکه داشتن فارسی حرف میزدن ولی وسط های حرف هاشون همه شنیدن ، مادر تیکه ها ، ات ، تیکه ای به کره ای انداخت و این اون بود
+ الان باید گروه ما دیسبند میشد ، وول رانگ تو باید پاریس و داسام تو نیویورک میبودی ، چرا اینجاییییننننن؟
و بعد هر سه تاشون زدن زیر خنده
بعد از مدتی ات و وول رانگ و داسام اومدن سر میز کنار هان و اول به هان سلام کردن بعد تعظیمی برای کل میز کردن
موهای ات دو سال پیش کوتاه بود و تو جشنواره دیشب بخاطر اینکه موهاش گوجه ای بود و بیشتریا فکر کردن اکستنشنه چیزی نگفتن ولی الان ات جلوشون بود ، با موهای تا کمر رنگ شده ی ابی ، که کلش رنگ نشده بود و فقط پایینش ، اونم خیلی کم رنگ بود
زن جیسوک خفه شد و دیگه حرفی برای گفتن نداشت چون به شدت ضایعه شده بود
و بعد یونا در کمال گستاخی برگشت گفت
^ پس دخترت کو هان؟
و همه ی اعضا جوری که مبخواستن بزنن تو دهن یونا بهش نگاه کردن
هان گفت
« خب دختر من اته ، یعنی دختر عموی جونگکوک ، من خیلی دوسش دارم
ات خنده ی ریزی کرد و بقلش کرد
+ میدونم پدر جان ( پدر جان و با لفظ شوخی گفت )



ادامه دارد...